3 فرسایش برتری نظامی:
به درازا کشیده شدن جنگ عراق، ناکامی در افغانستان، بنبست در ایجاد صلح اوکراین، و حملات موفق موشکی به متحدان امریکا در خاورمیانه بخصوص حملات ایران به اسرائیل و قطر، هژمونی قدرت بازدارندکی آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است و سیگنالهایی از ضعف نسبی در قدرت بازدارندگی آمریکا هستند.
4 جنگ گفتمانی داخلی:
دوقطبی سیاسی ( به گونه ای که دو حزب دموکرات و جمهوری خواه طرفداران دیگری را تهدیدی برای آینده امریکا می دانند)، افول مشروعیت انتخابات ( بعد از انتخابات ۲۰۲۰ که شایعه انتخابات مهندسی شده گسترش یافت و اعتماد مردم امریکا بع انتخابات آزاد و دموکراسی را خدشه دار کرد) و تنشهای نژادی درون آمریکا ( اعم از اختلافات نژادی بر سر رنگ پوست، مذهب و مهاجران) توانایی تمرکز راهبردی را کاهش دادهاند. وقتی یک کشور درگیر «جنگ گفتمانی داخلی» باشد، انرژی سیاسی و مدیریتی آن صرف کنترل بحرانهای داخلی میشود، نه طراحی راهبرد جهانی! آمریکا امروز، بهدلیل این شکافهای داخلی، کمتر از گذشته میتواند بر رقابت با چین، یا مدیریت نظم جهانی تمرکز استراتژیک داشته باشد. آمریکا در حال حاضر امپراتوری در حالت دفاعی است! چرا که زیر بار بدهی عظیم، با مشروعیتی فرسوده، قدرت نرمی رنگپریده و شکافی عمیق در درون، دیگر توان طراحی راهبرد جهانی را به گونه ای موثر ندارد. سایه چین در اقتصاد، و بحران در خانه، آمریکا را از یک قدرت تصمیمساز، به بازیگری واکنشی بدل کرده است. در واقع نظمی که بر پایه دلار و نیروی نظامی بنا شده بود اکنون به لرزه افتاده است و دنیا چشمانش به این واقعیت گشوده شده است!
۳- چین: قدرتی در کمین

چین کشوری است که طی ۲۰ سال اخیر بسیار هوشمندانه گام برداشته است! به یک برنامه ریزی هوشمندانه و نرم جایگاهی بسیار پرقدرت از منظر اقتصادی در دنیا برای خود ساخته است و با توسعه روابط دیپلماتیک و شکل دهی همکاری های منطقه ای و فرامنطقه ای، نفوذ سیاسی خود را نیز گسترش داده است! چین فعلاً در حال استفاده از ضعفهای آمریکا برای تقویت جایگاه خود است، اما نمیخواهد نظم فعلی را کاملاً بر هم بزند. به نظر می رسد مدل چینی بیشتر بهدنبال شکلدهی «نظمی موازی» است تا تخریب نظم موجود! چین نقاط قوت قابل توجهی دارد که می تواند بازی تک قطبی را با همکاری دوستانش، بر هم بزند و در شکل دهی نظم نوین جهانی بسیار تاثیرگذار باشد. برخی از مهمترین نقاط قوت چین را می توان اینگونه بیان کرد:
1 اقتصاد مقیاسپذیر:
چین بزرگترین شریک تجاری بیش از ۱۳۰ کشور در جهان است.
2 زنجیره تأمین جهانی:
چین مرکز ثقل زنجیره تامین جهان است و علیرغم تلاش غرب برای دکوپلین هنوز هم این کشور مرکز تولید جهان باقی مانده است! در واقع چین هنوز غیرقابل جایگزین در بسیاری از بخشهای زنجیره تأمین جهانی است. بسیاری از شرکتهای غربی، بهجای دکوپل کامل، به سمت ریسکپراکنی (Risk Diversification) رفتهاند؛ یعنی حفظ چین، اما ایجاد پایگاههای جایگزین در جاهای دیگر!
3 نفوذ مبتنی بر زیرساخت ( نفوذ نرم راهبردی):
پروژه «کمربند-جاده» (BRI) طرحی بلندپروازانه از سوی چین برای ایجاد شبکهای گسترده از زیرساختهای حملونقل، انرژی و سرمایهگذاری در بیش از ۶۰ کشور آسیا، آفریقا و اروپا است. این پروژه بهصورت تدریجی و کمهزینه سیاسی اجرا میشود، بدون تقابل آشکار با غرب، از همینرو برخی آن را نوعی «دیپلماسی زیرپوستی» یا «نفوذ نرم ساختاریافته» مینامند.
4 توسعه تکنولوژی مستقل:
علیرغم اعمال تحریم های و ایجاد محدودیت هایی از سمت غرب برای صادرات فناوری های حساس به چین، این کشور در حوزههایی مثل AI، انرژیهای نو، تولید تراشه، و 5G، بهسرعت به غرب نزدیک میشود یا از آن پیشی میگیرد! آنچه قابل مشاهده است این است که چین در حال بازنویسی قواعد بازی است؛ البته نه با جنگ، بلکه با زیرساخت، تکنولوژی و دیپلماسی هدفمند! بدون تقابل آشکار، اما با نفوذی آرام و ساختاریافته! در واقع چین در حال ساختن نظمی موازی است که بهجای فروپاشی نظم فعلی، آن را به چالش میکشد. شواهد گویای آن است که در جهان متلاطم امروز، چین بازیگر کمصدا اما تعیینکننده آینده نظم جهانی خواهد بود!
۴- ایران در نظم نوین جهانی

۴-۱ تحلیل کلان اقتصاد و فضای کسبوکار ایران
برای اینکه بتوانیم آینده ایران در نظم نوین جهانی را بررسی کنیم و سپس بر اساس آن راهبردهای پیش روی مدیران کسب و کار را بررسی نمود، می بایست ابتدای وضعیت اقتصاد کنونی را مورد بررسی قرار داد! لازم است بدانیم در فضای امروز کسب و کار ایران چهار گره اساسی وجود دارد که صاحبان و مدیران کسب و کار با آن درگیر هستند:
1 تورم مزمن، نقدینگی سرگردان
اقتصاد ایران به مرحلهای از تورم مزمن تثبیتشده وارد شده است: نقدینگی بالا در سایه تحریم، فساد ساختاری، و نبود افقهای سرمایهگذاری مولد، همچنان به سمت بازارهای غیرمولد مانند طلا، ارز، زمین و ساختمان سرازیر میشود. نرخ تورم واقعی (نه اعلامی) در بسیاری از اقلام، بیش از ۵۰٪ است.
2 ریال بیپشتوانه، اعتماد بیقرار
پول ملی هر کشور نقش یک ابزار قابل اعتماد در تسهیل مبادلات تجاری و خرید و فروش و همچنین پس انداز دارد! متاسفانه ریال ایران این نقش را از دست داده است! در واقع ریال دیگر نقش “ذخیره ارزش” را برای ایرانیان ایفا نمیکند. تمایل فزاینده به دلار، ارز دیجیتال، و حتی خریدهای مصرفی گرانقیمت گواه آن است که ریسک نقدینگی بالا، جای خود را به بیاعتمادی پولی داده است! یعنی ریال به گونه ای شده است که دیگر مردم هیچ ارزشی برای آن قائل نیستند! قبلا ترس از تورم و کاهش ارزش پول نقدشان را داشتند اما امروز بطور کلی هیچ اعتمادی به ریال ندارند و سریعا با دلار و ارزهای دیگر و ارز دیجیتال و طلا جایگزین میکنند!
3 سرمایهگریزی و مهاجرت نخبگان
در نبود چشمانداز روشن، بخش خصوصی حتی درونمرزیترین بخش آن نیز حالت تدافعی گرفته است. بسیاری از سرمایهگذاران کوچک، منابع خود را به خرید ملک در شمال، سرمایهگذاری خارج از کشور یا طلا و رمزارز سوق دادهاند. از طرفی مهاجرت نخبگان سرمایه انسانی کسب و کارها رو به شدت دچار آسیب کرده و امروز بحران نیروی متخصص مشتاق به کار یکی از جدی ترین معضلات صاحبان کسب و کار به شمار می آید!
4 رکود تقاضا و شکنندگی مصرف رشد
قیمتها بهمعنای رونق نیست. قدرت خرید طبقه متوسط بهشدت کاهش یافته و در نتیجه، رکود تقاضای واقعی شکل گرفته است. این پدیده، مرگ خاموش بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط را رقم زده است. از طرفی سرمایه گریزی باعث شده حجم پول درگردش که در صنایع و کسب و کارها جریان دارد روز به روز کمتر شده و رکود افزایش یابد!
۴-۲ ایران در خاورمیانه: فرصت و تهدید ژئوپلیتیک
در قلب بحران خاورمیانه، ایران با چهار موقعیت استراتژیک و بحرانی روبهرو است:
– ایران در یک موقعیت جغرافیایی بسیار حساس از دنیا قرار گرفته که می توان گفت دروازه لجستیکی منطقه است! کریدورهای حمل و نقل شرقی – غربی و شمالی – جنوبی از ایران میگذره پس برای قدرتهای بزرگ دنیا ایران اهمیت ویژه ای دارد!
– بعلاوه اینکه ایران دارای منابع و ذخایر انرژی و معدنی بسیار قابل توجهی است که به راحتی نمی توان از آن چشم پوشی کرد و قدرتهای بزرگ به دنبال سهم خواهی هستند!
– ایران در یک دشمنی آشکار با غرب در حال جنگیدن است! امریکا، اسرائیل و اروپا با تحریم و تهدید و جنگ در حال ضربه زدن مدام به ایران هستند.
– ایران دو شریک استراتژیک ناپایدار دارد؛ چین و روسیه
جنگ ۱۲ روزه ایران با اسرائیل و آمریکا گویای ورود به مرحله ای تازه از یک نظم نوین جهانی است که بر اساس آن چهره خاورمیانه بدون شک تغییر خواهد کرد! امریکا به شدت در حال تلاش برای بازگرداندن قدرت سابق خودش در جهان است که مجدد کدخدایی بی رقیب در جهان باشد! پس چنین ایرانی با این ساختار که به هیمنه قدرت امریکا خدشه وارد کند و تحت سلطه امریکا نباشد را نمی پذیرد!
از طرف دیگر چین در حال تلاش برای عبور از امریکایی است که در ضعیف ترین حالت ۵۰ سال گذشته ی خود قرار دارد! دولت امریکایی با ۳۶ هزار میلیارد دلار بدهی و از نظر محبوبیت جهانی در جایگاهی شکننده تر! و حالا با جنگ با ایران و عدم توفیق در دستاوردی بزرگ در سطحی که از امریکا و اسرائیل انتظار می رفت، هیمنه نظامی و بازدارندگی آن هم خدشه دار شده است! سیستم های پدافندی شکست ناپذیر آنها حالا نفوذپذیر هم شده است! پس چین دارای فرصتی مغتنم برای عبور از امریکا شده است! و البته روسیه که اگر ایران را از دست بدهد، تنها متحد واقعی و گاو شیرده خاورمیانه ای خود را از دست می دهد! امریکا از جنوب بصورت کامل بر روسیه مسلط می شود و این یک زنگ خطر بزرگ همیشگی برای روسیه است! با مسلط شدن امریکا به ایران دسترسی چین و روسیه از منابع ایران نیز بصورت ارزان از بین خواهد رفت!
پس هیچ یک از این سه قدرت حاضر نیستند به راحتی از ایران دست بکشند! اینجاست که شکل گیری نظم نوین جهانی و بازترسیم چهره خاورمیانه جدید ، مستلزم تعیین تکلیف ایران در این برهه زمانی مهم است و همین امر بحرانی به شدت زیاد خواهد ساخت! در این شرایط ایران با یک وضعیت دوگانه پیچیده ای روبروست:
الف) از یکسو: بیاعتمادی شدید از سوی کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، اتحادیه اروپا و اسرائیل
این کشورها ایران را تهدیدی بالقوه برای امنیت منطقه و جهان میدانند پس همچنان سیاست فشار، تحریم، انزوای مالی و محدودسازی تعاملات اقتصادی را دنبال میکنند تا ایران را ضعیف و ضعیف تر کنند! بعلاوه هرگونه تنش تازه یا درگیری نظامی باعث افزایش فوری ریسک کشور (Country Risk) برای ایران میشود و سرمایهگذاران داخلی و خارجی را از هر نوع اقدام بلندمدت بازمیدارد.
ب) از سوی دیگر: تلاش ایران برای اتکا تاکتیکی به بلوک شرق (چین، روسیه و شرکای منطقهای غیرغربی)
اتکای ایران به بلوک شرق بیشتر جنبه مقطعی و اضطراری دارد تا یک اتحاد راهبردی پایدار! همچنین باید بپذیریم که ایران در بسیاری موارد مذاکرهکننده ضعیفتری است و دسترسی محدودی به منافع کامل چنین مشارکتهایی دارد (مانند قراردادهای نفتی با چین یا توافقات بانکی با روسیه)! در حوزه قراردادهای نفتی با چین، ایران ناگزیر است نفت خود را با تخفیفهای بالا، و اغلب در چارچوبهایی با شفافیت پایین بفروشد، در حالی که بخش زیادی از پول نفت نیز به دلیل تحریمها بلوکه میماند یا از طریق تهاتر تسویه میشود. در همکاریهای بانکی با روسیه نیز، ایران تلاش کرده است سیستمهای جایگزین سوئیفت را فعال کند، اما با مشکلاتی نظیر عدماعتماد، ناپایداری ارزی و محدودیت نقلوانتقال مواجه است. در نتیجه، این شراکتها بیشتر شکلی از «اتکای تاکتیکی» دارند تا مشارکت استراتژیک عادلانه!
حال نتیجه این دوگانگی چیست؟
فضای تصمیمگیری اقتصادی در ایران در ابهام و تزلزل دائمی قرار گرفته است. سرمایهگذار، کارآفرین یا مدیر ارشد نمیداند که در افق ۶ ماه یا یک سال آینده:
• آیا مذاکرات احیای برجام پیش میرود یا شکست میخورد؟
• آیا ریسک حمله نظامی یا تحریم جدید افزایش مییابد یا کاهش؟
• آیا درهای بازارهای جهانی بهروی ایران باز میشود یا بستهتر میگردد؟
در چنین فضایی، بنگاهها معمولاً به راهبرد تدافعی، انقباضی و کوتاهمدت روی میآورند. پروژههای توسعهای متوقف میشوند، برندها از برنامهریزی بلندمدت فاصله میگیرند، و بسیاری از فرصتها از ترس ریسک از بین میروند.
۵- سه سناریوی راهبردی برای آینده اقتصاد ایران
سناریوی اول: «توافق سرد، تنفس موقت» ( بسیار خوشبینانه )
در این سناریو، توافقی محدود و فنی میان ایران و غرب حاصل میشود؛ تنشها کاهش مییابند اما اعتماد کامل شکل نمیگیرد. اقتصاد وارد مرحله تنفس موقت میشود:
1 سرمایهگذاران کمی بازمیگردند
2 نرخ ارز کمی آرام میگیرد
3 جامعه و بازار حس بهتری پیدا میکنند
اما توجه داشته باشیم: اعتماد کامل هنوز شکل نگرفته است؛ بنابراین شرایط شکننده و ناپایدار باقی میماند! در این فضا، باید از فرصت محدود، بهسرعت و با هوشمندی بالا استفاده کرد:
توصیه هایی به مدیران کسب کار در صورت وقوع سناریوی اول:
1 وقتی پنجره کوچکی باز میشود، فقط کسایی از آن عبور می کنند که از قبل آماده بوده اند! پس در آماده ترین حالت ممکن قرار داشته باشید و چابک عمل کنید!
2 به توسعه منطقهای برند بصورت جدی بیندیشید! از همین امروز برای بازارهای قطر، عراق، عمان، آذربایجان، آسیای میانه، برنامه صادراتی و توزیعی داشته باشید. این بازارها به ایران نزدیک هستند، تقاضای قابل قبولی دارند، و فرصت طلایی در همین دورههای “نفس موقت” ایجاد میشود.
3 اگر برند یا کسبوکاری هستید که قابلیت تولید مشترک یا اعطای نمایندگی دارید بهدنبال قرارداد با شرکای همراستا در کشورهای منطقه باشید. بعضی از سرمایهگذارها در کشورهای GIS و آسیای مرکزی به دنبال برندهای ایرانی با اصالت هستند! از این فرصت کوتاه حداکثر استفاده را ببرید.
4 در این شرایط بر افزایش بهرهوری تولید و کاهش هزینه متمرکزتر باشید.این دورههای آرام فرصت مناسبی برای نوسازی فناوری، دیجیتالیکردن تولید، و سرمایهگذاری در اتوماسیون سبک و چابک است تا در دوران بعدی، چابکتر و رقابتیتر عمل کنید.
سناریوی دوم: «بازار متلاطم، دولت در سایه»
در این سناریو، نه توافقی حاصل میشود و نه تنشها کاهش مییابد! در واقع نه جنگ شدیدی رخ می دهد و نه صلح؛ بلکه یک «وضعیت فرسایشی» ادامه مییابد. ایران با تحریمهای شدید، محدودیتهای مالی، نوسانات شدید نرخ ارز و فقدان شفافیت در سیاستگذاری مواجه است. تصمیمگیران اقتصادی در «ابهام دائمی» بهسر میبرند و دولت بیشتر از طریق کنترلهای امنیتی و متمرکز بازار را هدایت میکند تا از طریق مکانیسمهای شفاف اقتصادی! در واقع در فضای کسب و کار ایران در این سناریو ابهام به شدت بالا و اعتماد به شدت پایین است! اینجاست که بسیاری از کسبوکارها از ترس آینده یا دست نگه میدارند یا تصمیمات نادرست میگیرند! در این فضا می بایست تمرکز بر حداکثرسازی انعطاف و حفظ بقا در شرایط ابهام باشد!
پس به توصیه های زیر به دقت توجه نمایید:
1 هزینههای ثابت و سرمایهگذاریهای سنگین خود را کاهش دهید و تا می توانید سبک سازی کنید! اجارههای بالا، استخدامهای غیرضروری و کارمندان اضافی، انبارداری بزرگ و … همگی از قاتلان خاموش در دوران ابهام هستند! سبک شوید!
2 مدلهای درآمدی و تامین منعطف ایجاد کنید( تولید بر مبنای سفارش، ایجاد شیوه های فروش اشتراکی، برون سپاری تولید، افزایش و تنوع در کانالهای درآمدزایی، افزایش کانالهای فروش دیجیتال و همکاری با خردهفروشهای آنلاین )
3 از صادرات خاکستری غافل نشوید! در این شرایط صادرات رسمی سخت تر می شود؛ اما بازارهای مرزی مثل عراق، افغانستان، آسیای میانه هنوز زنده هستند! برندهایی که با توزیعکنندههای محلی و خردهفروشهای مرزی کار میکنند، جریان درآمد خود را حفظ میکنند!
4 زنجیره تأمین خود را باز طراحی کنید و از منابع محلی در راستای کاهش وابستگی به واردات استفاده کنید! تلاش کنید واردات خود را به حداقل ممکن برسانید تا برایتان گلوگاه نسازد!
سناریو سوم: «برخورد سخت، اقتصاد جنگی»
در این سناریو، شرایط بهشدت بحرانی است: احتمال درگیری نظامی یا تحریمهای فلجکننده، قطع ارتباطات مالی و اینترنتی، اختلال لجستیکی، سرمایه گریزی، مهاجرت ناگهانی نیروی کار و بحران تأمین مواد اولیه بسیار بالا است. دولت به سمت اقتصاد اضطراری (اقتصاد جنگی) حرکت میکند. برنامهریزی استراتژیک جای خود را به واکنش سریع و بقا میدهد. در این شرایط توصیه ها مبتنی بر راهبرد تابآوری تاکتیکی است:
1 در این شرایط اولویت مردم با تامین نیازهای اساسی ( خوراک، بهداشت، پوشاک ضروری و سرپناه ) است. اینها ارکانی هستند که انسان برای بقا به آنها نیاز دارد و در شرایط جنگی نیز از بین نمی روند! چنانچه امکانش را دارید حتی با برند فرعی هم شده در این شرایط به تامین کالاها و خدماتی در این زمینه ها بپردازید!
2 وقتی برندهای بزرگ دچار اختلال میشوند، فضا برای خرده برندها و برندهای محلی باز می شود! پس همکاریهای محلی را جدی بگیرید و بدانید که تولید کوچک، انعطاف بالا و فروش سریع میتواند مدل بقای جدید باشد!
3 در این شرایط خوشههای غیررسمی تولید و توزیع مانند تعاونی ها و سیستمهای تولید و توزیع محلی و خوشه ای شکل می گیرد! از ظرفیت های چنین خوشه هایی بهره ببرید و در شکل گیری و یا بهره گیری از آنهایی که وجود دارند چابک باشید! در زمان جنگ ایران و عراق و حتی سالهای ابتدایی بعد از جنگ نیز این خوشه ها به بقا و توسعه ی بسیاری از کسب و کارها در ایران کمک کردند!
4 با توجه به اینکه احتمال قطعی اینترنت بین المللی بسیار بالاست از ظرفیت های داخلی و سوشال مدیاهای ایرانی حتما بهره ببرید!
جمعبندی
دنیا وارد مرحله جدیدی شده است که نظم نوین در حال شکل گیری است! جدال بین شرق و غرب بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است! ایران نیز به دلیل ویژگی های ژئوپلیتیک و ذخایر ارزشمند و همچنین دروازه لجستیکی خاورمیانه بودن، و دشمنی آشکار با غرب، بیش از هر زمان دیگری در بحران و تنش قرار گرفته است! در واقع ما وارد دورهای شدهایم که دیگر نمیتوان منتظر ثبات ماند. اقتصاد ایران، چه بخواهیم و چه نخواهیم، با ناپایداری ساختاری، بیاعتمادی روانی و فشارهای بینالمللی مواجه است.
در چنین وضعیتی، کسب و کارهایی باقی میمانند که بهجای «دفاع از گذشته»، برای «طراحی آینده در دل بحران» برنامه داشته باشند. دیگر برنامه ریزی های خطی و حتی استراتژیک سنتی پاسخگو نیست و شما می بایست به سمت برنامه ریزی های سناریو محور متمایل شوید! اگر امروز تصمیمهای سخت نگیرید، برای بازسازی زنجیره تأمین، بازنگری در مدل درآمد، و خلق تجربهای عمیقتر برای مشتری، شاید فردایی برای کسب و کارتان وجود نداشته باشد و رقبای چابکتر و هوشمند تر، جای شما را میگیرند.مهم نیست چقدر منابع دارید، مهم این است که چقدر انعطافپذیر، خلاق، چابک و در تصمیم گیری سریع هستید.
نویسنده: #دکتر_محمدرضا_انصاری